صداي بال فرشتگان ،
با باد مي آيد .
ازکهکشان برگ ريزان ،
بيکران مي آيد .
کنون که آمد است ،
اين فصل خزان نيست .
به کهکشان بنگر ،
رنگين کمان مي آيد .
بشويد مرا ،
با شراب باران .
بپيچت درحريربوسه اش ،
باد و باران .
به گرمي لاي لا يش ،
مست خواب مي شوم .
به زيرچترگيسوانش ،
همچوموم آب مي شوم .
شراب خواب شبهايم شد ،
مثل مهتاب .
رنگين فرش زيرپايم شد ،
در حرير آفتاب .
غرآ
صداي بال فرشتگان ، با باد مي آيد ... ازکهکشان برگ ريزان ، بيک
هستم مست تو و ، غمزه فروشي ازتو ... ميخرم به صداقت عشق ، عشق
امروزکه ازآهنگ صدايت ، سرمست ومستم ... بگذاربخوانم بيت وغزلت ر
، ,مي ,باد ,صداي ,باران ,شراب ,مي آيد ,، با ,مي شوم ,ريزان ، ,شد ،